زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

حاتم طایی

حاتِمِ طایی، شخصیت نیمه‌‌افسانه‌ای پیش از اسلام، شاعر و نماد بخشندگی. در ادب اخلاقی «سخاوت»، هیچ‌کس در جهان عرب به پای حاتم نمی‌رسد و عباراتی مانند «اجود من حاتم» و «جود حاتم» به‌صورت مثل سائر رواج یافته است (میدانی، 1 / 253).
زندگی حاتم مانند بسیاری از شخصیتهای دورۀ جاهلی با افسانه‌های بسیار درآمیخته که به‌مرور بر حجم این افسانه‌ها افزوده شده، و سرگذشت او را مبهم ساخته است؛ اما برخی از این افسانه‌ها، هنگام ظهور اسلام، جزو باورهای جامعه گردیده بود (نک‍ : مسعودی، 141-143؛ ابن‌عساکر، 3 / 432). شاید ابن‌قتیبه که از ذکر این داستانها خودداری کرده، می‌خواسته است که از زندگی حاتم، افسانه‌زدایی کند.
به‌هرحال حاتم از اواخر سدۀ نخست هجری، نماد بخشندگی شده بود و از قرن 3ق / 9م روایتهای مربوط به زندگی او در کتابهای ادبی مانند آثار ابن‌قتیبه و ابوالفرج اصفهانی، و نیز در بسیاری از کتابهای تاریخی، لغت‌شناسی، جغرافیایی و اخلاقی همراه با اشعار پراکندۀ منسوب به وی، آمده است. بیشتر این روایات البته در وصف سخاوت افسانه‌ای او ست، اما گاه به روابط او با بزرگان دیگر هم اشاره رفته است. مثلاً گویند با نعمان بن منذر، قیصر روم، نابغۀ ذبیانی، بشربن ابی‌خازم دیدار کرده است. امـا شـاید روا نبـاشد که مـانند سزگین (نک‍ : GAS, II / 208-209)، در این روایات به چشم واقعیات تاریخی بنگریم.
از مجموعۀ این روایات می‌توان زندگی‌نامۀ او را چنین تدوین کرد: نامش حاتم بن عبدالله از قبیلۀ طئ است (ابن‌قتیبه، 39؛ ابوالفرج، 17 / 363). در نیمۀ سدۀ 6 م در «بَیُسْت»، از نواحی بَرقه در سرزمین یمامه زاده شد (نک‍ : یاقوت، 1 / 789-790). وی به‌رغم بیشتر مردم قبیلۀ خود که مسیحی بودند، همچنان بر آیین بت‌پرستی باقی ماند (نک‍ : EI2).
پدرش عبدالله‌بن‌سعد و مادرش عتبة بنت عفیف هر دو از قبیلۀ طیء بوده‌اند (نک‍ : ابن‌قتیبه، همانجا؛ قس: قالی، 23). سرآغاز داستانهای مربوط به بخشندگی او، با این افسانه آغاز می‌گردد: پدر حاتم او را در کودکی به چرای شتران می‌فرستد؛ وی روزی در چراگاه به 3 تن برمی‌خورد که از بزرگ‌ترین شاعران عرب بودند؛ اما او نمی‌دانست که اینان، نابغۀ ذبیانی، بشر بن ‌ابی خازم و عبیدبن‌ابرص هستند که به دیدار نعمان‌بن‌منذر می‌روند. وی نخست 3 رأس از شتران خود را برای آنان قربانی می‌کند و چون از نامشان آگاه می‌شود، همۀ شتران را به ایشان می‌بخشد (نک‍ : ابن‌قتیبه، همانجا؛ ابن‌نباته، 113-114؛ شیخو، 1 / 98). آوازۀ بخشندگی حاتم را حتى قیصر روم نیز شنیده بود؛ فرستادگان همو بودند که از سخاوت حاتم سخت به حیرت افتادند. نیز گویند که وی در برابر عبارت «به من ببخش» چنان بی‌طاقت بود که حتى در کشاکش جنگ، نیزۀ خود را به دشمنی که آن را طلب کرده بود، بخشید و جان خود را به خطر انداخت (ابشیهی، 1 / 294-295).
افسانه‌پردازی دربارۀ حاتم تنها به دوران حیات او محدود نمی‌شود؛ بخشندگی افسانه‌ای او پس از مرگ نیز ادامه یافت، چنان‌که گویند: وی زائـران گور خویـش را پذیرایی می‌کند (نک‍ : ابن‌عبدربه، 1 / 234- 235؛ قس: مسعودی، 2 / 142-143).
ملاقات با نعمان‌بن‌منذر (نک‍ : ابن‌عساکر، 3 / 427)، ذبح اسب برای اطعـام گرسنگـان در قحط‌سالی (نک‍ : ابن‌قتیبه، 40؛ قس: میدانی، 1 / 253) و همراهی با نابغۀ ذبیانی و مردی از قبیلۀ بَنیت برای خواستگاری از دختر پادشاه یمن (نک‍ : ابن‌قتیبه، 40-41؛ قس: بغدادی، 2 / 164- 165)، از دیگر حکایتهای منسوب به حاتم طایی است.
حاتم در مقام قهرمان و الگوی مرد کامل، از صفات شایستۀ دیگری نیز برخوردار است: افزون ‌بر شاعری، جنگجویی دلاور، چـابک‌سواری بی‌مـانند، و همچنین آزادکنندۀ اسـیران است (نک‍ : ابن‌قتیبه، 39). بی‌جهت نیست که موضوعهایی از این‌گونه، مضامین دیوان شعر او را تشکیل می‌دهند؛ هرچند که در آنها، اخلاق و حکمت هم می‌توان یافت.
حاتم یک دختر به نام سفّانه، و دو پسر به نامهای عَدّی و عبدالله داشت؛ عدی و سفانه گویا اسلام را درک کرده، و به دیدار حضرت پیامبر(ص) نیز نائل آمده بودند (ابوالفرج، 17 / 363-366؛ ابن‌عساکر، 3 / 425).
وفات حاتم را 8 سال پس از ولادت پیامبر(ص) دانسته‌اند (نک‍ : دیاربکری، 1 / 255). کحاله (3 / 173)، زیات (ص 69) و فروخ (1 / 187)، تاریخ درگذشت او را به‌ترتیب سالهای 575، 605 و 607 م یاد کرده‌اند.
قبر حاتم برپایۀ افسانه‌ها، بر روی کوه عُوارض، در نزدیکی تُنغه قرار دارد. تنغه نام یکی از چاههای قبیلۀ طیء است. این چاه در درۀ حائل، در سرزمین یمامه واقع شده، و ظاهراً حاتم در همین دره زندگی می‌کرده است (نک‍ : یاقوت، 1 / 880، 2 / 191، 3 / 740؛ EI2). دربارۀ گور او نیز افسانه‌ها ساخته‌اند. مسعودی گوید: که در کنار قبر حاتم دیگهایی بزرگ و کنیزانی زیبا و پریشان‌مو، همه از سنگ دیده می‌شود که جنیان ساخته‌اند و ناله و زاری آنان در سوگ حاتم، گاه به گوش می‌رسد (2 / 141-144). بدیهی است که دانشمندان معاصر، از این افسانه‌ها که پیشینیان بدون اظهارنظر نقل کرده‌اند، سخت انتقاد می‌کنند (مثلاً بلاشر، II / 267؛ EI2؛ نـالینو،47؛ نیکلسن، 85؛ زیدان، 1 / 144بب‍‌ ). محققان ــ به‌خصوص خاورشناسان ــ نه آن روایات را باور دارند و نه صحت انتساب اشعار را به حاتم؛ زیدان (1 / 144) و زیات (ص 68) نیز بسیاری از روایات و اشعار حاتم را ساختگی می‌دانند.

حاتم در ادبیات شرق سرزمینهای اسلامی

شخصیت بخشندۀ حاتم به ادبیات فارسی نیز راه یافته است؛ به‌گونه‌ای که او در ادب فارسی و زبان عامیانه نیز نماد بخشندگی تلقی می‌شود (نک‍ : دهخدا، 1 / 143، 3 / 1489). وی در نخستین شعرهای فارسی به‌عنوان مردی بخشنده و بزرگ‌منش ظهور می‌کند (نک‍ : نفیسی، 496، 528؛ منوچهری، 18، 113). بعدها که نظم داستانهای اخلاقی فارسی رواج می‌یابد، باز هم یاد حاتم، همراه با بسیاری افسانه، در ادب فارسی راه می‌یابد (مثلاً نک‍ : سعدی، 118- 119؛ عوفی، 24-26؛ نظام‌الملک، 172) و حتى استقلال هم می‌یابد، چنان‌که کتابهای مستقلی به‌نام حاتم تألیف می‌گردد: در سدۀ 9ق / 15م کمال‌الدین حسین کاشفی، کتابی با عنوان قصص آثار حاتم طایی یا رسالۀ حاتمیه که اثری اخلاقی ـ تاریخی ـ ادبی است، تدوین می‌کند (891 ق / 1486م) و به سلطان حسین بایقرا تقدیم می‌نماید؛ نیز کتاب قصۀ حاتم طایی و به‌ویژه قصۀ هفت مسیر حاتم طایی انتشار می‌یابد که در آن حاتم به‌عنوان قهرمان یک داستان عاشقانه ظاهر می‌شود. فُربس این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرده، و در 1827م در لندن منتشر ساخته است (نک‍ : EI2). همچنین یک مؤلف هندی، این داستـان را با اضافـاتی به هندی بـازنویسی کرده است (نک‍ : «حاتم ... »، 37-57). در ادبیات ترکی و اردو نیـز حـاتم از شهـرت گسـتـرده‌ای بـرخوردار است (نک‍ : GAS, II / 208; EI2). همچنین در غرب جهان اسلام، در اندلس نیز اشعار حاتم رواج داشته است (نک‍ : ابن خیر، 398).

دیوان

سزگین شخصی به‌نام بلال بن ابی بُرده را راویۀ حاتم معرفی کرده است (GAS, II / 208)؛ حال آنکه با توجه به منابع کهن، بلال تنهـا دو بیت از اشعـار حـاتم را نقل کرده است (نک‍ : ابن سلام، 128) و به همین سبب نمی‌توان او را راویۀ حاتم دانست.
دیوان شعر برجا مانده از حاتم، نسخۀ کوچکی است که البته شامل همۀ اشعار حاتم نیست. درعین‌حال، شماری شعر منسوب ‌به حـاتم در کتابهـای ادبی دیده می‌شود (نک‍ : ابن‌سکیت، 10؛ بحتری، 138، 150؛ مرزوقی، 3 / 1668) که در دیوانش موجود نیست. به اعتقاد ابن‌ندیم (ص132)، دیوان حاتم 200 برگ بوده است که صحت انتساب آنها را به حاتم نمی‌توان پذیرفت.
دیوان حاتم نخستین‌بار با تصحیح رزق‌الله حسون در 1872م در لندن به چاپ رسید. این دیوان تقریباً مشتمل بر 42 قطعۀ کوچک و بزرگ است و اساس کار محقق، بیشتر روایتهای ابن‌کلبی بوده است. اما مصحح براساس کتاب الاغانی و چندین کتاب دیگر روایتها و اشعار دیگری نیز از حاتم در مقدمه افزوده است. در 1897م، شولتس دیوان حاتم را براساس نسخۀ دست‌نویس لندن با ترجمه و شرح به زبان آلمانی در لایپزیگ منتشر کرد (نک‍ : بارث، .34 ff).
کرم بستانی در 1953م اشعار حاتم را براساس ترتیب الفبایی تدوین کرد و در بیروت منتشر ساخت و در مقدمه، مجموعۀ روایات منسوب ‌به حاتم را آورد. دیوانهای دیگری که در سالهای 1980، 1981 و 1986م چاپ شده، همه براساس دیوان کرم بستانی است. در 1997م حنا نصر حتی، دیوان حاتم را با شرح ابوصالح یحیی‌بن مدرک طایی در بیروت منتشر کرد. در این دیوان بخشی به اشعاری که از آن حاتم نیست، اما به وی نسبت داده شده است، اختصاص دارد و در آخر آن، شرح حالی از حاتم به نقل از کتاب الاغانی آمده است.
بارث (همانجا)، توربک (ص699-710) و گِیِر (ص308-318)، به‌شرح و نقد اشعار حاتم و مقایسۀ نسخه‌های مختلف دیوان او پرداخته‌اند.

مآخذ

ابشیهی، محمد، المستطرف فی کل فن مستظرف، بیروت، دارالفکر؛ ابن خیر، محمد، فهرسة، به کوشش ف. کودرا، سرقسطه، 1893م؛ ابن سکیت، یعقوب، کنزالحفاظ، به کوشش لویس شیخو، بیروت، 1896- 1898م؛ ابن سلام جمحی، محمد، طبقات الشعراء، لیدن، 1913م؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش علی شیری، بیروت، 1409ق / 1989م؛ ابن‌عساکر، علی، تهذیب تاریخ دمشق الکبیر، به کوشش عبدالقادر بدران، بیروت، دارالمسیره؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، بیروت، عالم الکتب؛ ابن نباته، محمد، سرح العیون، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالفکر؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، 1407ق / 1986م؛ بحتری، ولید، الحماسة، به کوشش لویس شیخو، بیروت، 1910م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، بیروت، دارصادر؛ «حاتم الطائی فی الهند»، تـرجمۀ عبدالحمید نعمانی، ثقافة الهند، 1954م، ج5، شم‍ 4، 1955م، ج6، شمـ‍ 3؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1352ش؛ دیار بکری، حسین، تاریخ الخمیس، بیروت، مؤسسة شعبان؛ زیات، احمدحسن، تاریخ الادب العربی، مطبعة الرسالة؛ زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، قاهره، 1957م؛ سعدی، گلستان، به کوشش نورالله ایزدپرست، تهران، 1361ش؛ شیخو، لویس، شعراء النصرانیة، بیروت، 1926م؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات، به کوشش امیر بانو مصفا، تهران، 1352ش؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984م؛ قالی، اسماعیل، ذیل الامالی و النوادر، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ مرزوقی، احمد، شرح دیـوان الحماسة، به کوشش احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت، 1411ق / 1991م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، قم، 1363ش؛ منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1338ش؛ میدانی، احمد، مجمع الامثال، بیروت، 1415ق / 1995م؛ نظام‌الملک، حسن، سیاست‌نامه، به کوشش هیوبرت دارک، تهران، 1364ش؛ نفیسی، سعید، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران، 1336ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Barth, J., «Zur Kritik und Erklärung des Diwans Ḥâtim Tejjs», ZDMG, 1898, vol. LII; Blachère, R., Histoire de la Littérature arabe, Paris, 1964; EI2; GAS; Geyer, R., «Zu den Gedichten des Ḥâtim al-Ṭâ’i», Wiener Zeitschrift für die Kunde des Morgenlandes, eds. J. Karabacek et al., Wien, 1898, vol. XII; Nallino, C.A., La Littérature arabe, tr.Ch. Pellat, Paris, 1950; Nicholson, R.A., A Literary History of the Arabs, Cambridge, 1956; Thorbecke, H., «Ḥâtim aṭ- Tâ’î», ZDMG, 1877, vol. XXXI.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.